۴/۱۹/۱۳۸۸

سالگرد هجده تیر










چه صلابتي دارد اين 18 تير. همه آمده اند. جوان و پير و ميانسال. نه فقط در يک خيابان؛ که اينبار آموخته اند از روزهاي پيش. در هفت هشت نقطه مرکزي تهران تظاهرات هاي توده اي بر پاست. سکوتي در کار نيست. همه شعار مي دهند. بعضي ها الله اکبر مي گويند اما به سرعت مرگ بر ديکتاتور! دولت کودتا استعفا استعفا! جانشينش مي شود. مرکز درگيري ها چهارراه ولي عصر – انقلاب است: پارک دانشجو. جمعيت متمرکز و فشرده است و گاردهاي ضد شورش با گازاشک آور و باتوم يورش مي برند. چهره ها خونين است. جمعيت مرتب از پياده رو به خيابان و خيابان به پياده رو جا به جا مي شود. ماشين ها مثل دو هفته پيش همه بوق مي زنند. بوق هاي ممتد. باز هم مشت ها در آسمان است و دو انگشت به نشانه پيروزي و همبستگي. موج مردم از همه خيابان هاي اصلي به سمت ميدان انقلاب و دانشگاه سرازير است. اينبار شعار طولاني جديدي را به سبک دوران انقلاب 57 همه مي خوانند:محمود خائن آواره گردي/ خاک وطن را ويرانه کردي/ کشتي جوانان وطن آه و واويلا….. مرگ بر تو! مرگ بر تو…. مــــرگ بــر تــــو!گاز اشک آور مثل نقل و نبات بر جمعيت مي بارد ولي باور نکردني است انگار همه عادت کرده اند. حال هيچکس به هم نمي خورد. فقط فورا آتشي روشن مي کنند. بعضي ها دود سيگار را به چشم کنار دستي مي فرستند. در تقاطع بلوار کشاورز و خيابان کارگر هستيم. از پايين گارد ويژه به سمت ما هجوم مي برد. شعار گويان به سمت بالا مي دويم. از طرف خيابان فاطمي جمعيت فشرده اي به ما ملحق مي شوند و دوباره به سمت پايين بر مي گرديم با شعار: نترسين! تنرسين! ما همه با هم هستيم!خبري از تيراندازي در اين قسمت نيست. از بقيه جاها هم هنوز خبري در اين مورد نرسيده. چقدر دختر! چقدر مادر! در صف اول. خشمگين و شاداب و الهام بخش! دوباره به سمت ما هجوم مي برند. اينبارلباس شخصي ها را هم آورده اند ولي تعدادشان نسبت به روزهاي قبل کمتر است و مشخص است که تحت تاثير افشاگري هاي اين سه هفته در مورد جنايت هاي بسيجي هاست. به بعضي از اينها لباس فرم سپاه پوشانده اند که منظمتر به نظر بيايند. حالا با تعداد زياد و با موتور به جمعيت حمله مي برند. چند صد نفري وارد بازارچه جنب پارک لاله مي شوند که راه در رو ندارد و آنجا گير مي افتند. همراه با چند نفر از روي نرده ها و سيم خاردار مي پريم و وارد محوطه پارک مي شويم. مقصد خيابان اميرآباد است. دارند از نبش فاطمي خيابان را مي بندند که جمعيت اميرآباد به جمعيت اطراف پارک نپيوندند. اميرآباد غلغله است. نبش کوچه اي که ندا در آنجا جان باخت، جمعيت ايستاده اند و شعار مرگ بر ديکتاتور مي دهند. پيرمردي که مي گويد 80 سال دارد با خوشحالي مي گويد ديگر کسي نمي ترسد. همه آمده اند. اينها رفتني اند. ببين اينهمه جمعيت ولي بر عکس سال 57 يک عمامه به سر هم در ميانمان نيست! انتقام خون ندا را اين مردم مي گيرند! راست مي گويد.مردم وضعيترا خوب درک کرده اند. ضعف و شکنندگي رژيم را دريافته اند. ديگر هيچکس نمي ترسد. پير و جوان شعار مي دهند. محکمتر و مصممتر از سه هفته پيش. خودرويي که در آن خانواده اي نشسته است و بوق ممتد مي زنند به آهستگي به سمت شمال خيابان اميرآباد در حرکت است. پسر خانواده سرش را بيرون آورده و به مردم مي گويد: باز هم مي خواهيد مسالمت آميز مبارزه کنيد! نمي بينيد که اينها اسلحه دارند! خواهرش هم با شعار مرگ بر ديکتاتور همراهيش مي کند!! تنها عکس العمل من تکرار شعار با آنان و بالا بردن مشت است.خود را سريعا به اينترنت مي رسانم و اين گزارش را مي نويسم. امشب خيلي داغ خواهد بود. شعارها بر بام ها غوغا خواهد کرد. زخمي ها و دستگيري ها هم کم نيست. هنوز هوا تاريک نشده، ايست هاي بازرسي را در گوشه و کنار گسترده اند با بسيجي هاي يونيفرم پوش. به خيال خود مي خواهند ارعاب کنند و به مردم حالي کنند که وضع فوق العاده است! چه حماقتي!! اين هزاران هزار مردمند که امروز با حضور قدرتمند خود در خيابان ها به رژيم حالي کردند که هوا پس است! از بقيه شهرها هنوز خبري ندارم. ولي بدون شک 18 تير امسال در تهران، يک واقعه به شدت تاثيرگذار بر روند تحولات جاري خواهد بود. بدون شک.
گزارش ارسالي براي نشريه دانشجويي بذر – 18تير 1388

۱۸ تیر از زبان باطبی، الله‌کرم و ابراهیمی

«سعید امامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است»: این تیتری بود که باعث شد روزنامه سلام پس از حدود هشت سال فعالیت در روز ۱۵ خرداد ۱۳۷۸ یعنی یازده سال پیش، تعطیل شود. نمایندگان محافظه کار مجلس پنجم، در آخرین روزهای کار خود برای محدود کردن فعالیت روزنامه‌های اصلاح طلب و منتقد، که با روی کار آمدن محمد خاتمی شکوفا شده بودند، در صدد بودند قانون مطبوعات را تغییر دهند و راه را برای برخورد شدیدتر قوه قضائیه با روزنامه ها و روزنامه نگاران هموار کنند. در این میان روزنامه سلام، به سردبیری عباس عبدی، برای مقابله با تصمیم مجلس، نامه ای را از سعید امامی، یکی از مدیران سابق وزارت اطلاعات که در آنزمان بعنوان طراح اصلی قتلهای سیاسی زنجیره ای پاییز ۱۳۷۷ معرفی شده بود، منتشر کرد. در این نامه ظاهراً آقای امامی پیشنهاد تغییر در قانون مطبوعات را داده بود (یعنی کاری که مجلس پنجم قصد انجام آن را داشت). انتشار این نامه از سوی روزنامه سلام سبب شد تا قوه قضائیه این روزنامه را توقیف کند. این رویداد باعث ایجاد نقطه عطفی در تاریخ جنبش دانشجویی ایران شد. دانشجویان مقیم خوابگاه اصلی دانشگاه تهران، موسوم به کوی دانشگاه، واقع در خیابان امیرآباد شمالی در اعتراض به تعطیلی روزنامه سلام تظاهراتی را به راه انداختند. این تظاهرات ابتدا محدود به محوطه کوی بود ولی با فرارسیدن شب کم کم دانشجویان به خیابانهای اطراف رفتند.ماموران نیروهای انتظامی و افراد موسوم به لباس شخصی برای متفرق کردن دانشجویان به اطراف خوابگاه آمده بودند. کمی که از نیمه شب گذشت، درحالیکه شماری از دانشجویان در خواب بودند، نیروهای لباس شخصی به کوی حمله کردند، در اتاق ها و شیشه ها را شکستند و به ضرب و شتم دانشجویان و تخریب اموال آنها پرداختند. به گفته مقام های جمهوری اسلامی در این حادثه جوانی بنام عزت الله ابراهیم نژاد، فردی که بعنوان مهمان در آن شب در کوی بسر می برد، کشته شد و یک دانشجو هم یک چشمش را از دست داد. گرچه روزنامه سلام سالیان سال در فضای بسته سیاسی پیش از دوم خرداد ۱۳۷۶ تنها روزنامه نسبتاً منتقد حکومت بشمار می آمد، با سر کار آمدن محمد خاتمی، رئیس جمهوری اصلاح طلب، عملاً این روزنامه به واسطه روزنامه های جدید تحت الشعاع قرار گرفته بود. روزنامه هایی که نه تنها از نظر فرم، ظاهر و سبک کاری پیشرو بودند، بلکه از نظر محتوا نیز بی پرده تر و عمیق تر سران جمهوری اسلامی را نقد می کردند. احمد باطبی، یکی از دانشجویانی که در آن زمان در ماجرای کوی دانشگاه حضور داشت، در این باره به رادیو فردا می گوید: «بهرحال ما آن موقع قتلهای زنجیره ای را داشتیم که اتفاق افتاده بود و روزنامه های دوم خردادی آن دوره، این را منتشر کرده بودند بعضی از مناسباتی که در نهاد قدرت وجود داشت، روابط اقتصادی که بین سران نظام بود، اینها هم افشا شده بود و جامعه این پتانسیل را داشت که اعتراض کند به آن مسائل. روزنامه سلام و بسته شدنش یک جرقه بود.»«هر که گفته صد در صد اشتباه می‌کند»یکی از افرادی که در آن زمان به عنوان یکی از عاملان اصلی حمله به کوی دانشگاه نامش مطرح شد، حسین الله‌کرم، از فرماندهان سپاه و رهبران گروه انصار حزب‌الله بود. او که هم اکنون با عنوان وابسته نظامی سفارت جمهوری اسلامی در کشور کرواسی مشغول به کار است، به پرسش‌های رادیو فردا پاسخ صریح نمی‌دهد.حسین الله‌کرم: من نگفتم نیست. نگفتم هست. گفتم سؤال شما چیست، شما گفتید که من دچار توهم شده‌ام...
حسین الله‌کرم (راست)؛ از رهبران انصار حزب‌اللهرادیو فردا: گروه انصار حزب‌الله وجود دارد یا نه؟گروه؟انصار حزب‌الله.از نظر من گروه انصار حزب‌الله (مکث)... برای چی باید وجود داشته باشد؟سؤال دوم من هم همین بودخوب است. پس از سؤال دوم شروع کنیم؟دلیل وجود این گروه چیست؟دلیل وجود گروه چی؟فلسفه وجودی‌اش چیست؟مگر گروه بودن قدغن است؟ این همه گروه هست. این هم یکی از آن گروه‌ها. هر گروهی به دلیلی که هست گروه‌های دیگر هم می‌توانند به همان دلیل باشند. عیبی ندارد. می‌دانید که گروه از چند تیم شروع می‌شود. تیم هم از افراد است. افرادی که دور هم دور تفکری جمع شوند، به هرحال اینها تشکیل یک تیم و بعد هم کمی گسترش پیدا کند، گروه و ...شما به عنوان استاد علوم سیاسی این گروه را چگونه می‌بینید...دارم همین را می‌گویم. دقیقاً همین را گفتم. تشکیل گروه بر همین اساس است.به نظر شما بعنوان استاد علوم سیاسی و کارشناس مسائل سیاسی تفکری که این گروه به قول شما دورش جمع شده چیست؟مثل گروه‌های دیگر، تفکرشان همگرایی با هم، می‌تواند جالب باشد، می‌تواند دلیلی بر جمع شدن دور هم باشد. همگرایی، همفکری...بر سر چه چیز؟ هویت اینها...یک چیز مشترک. عرض کردم در پیرامون مسائل مشترک.آن مسائل مشترک چیست؟باید ازشان بپرسید.شما به عنوان یکی از رهبرانشان نمی‌دانید؟من رهبر آنها هستم؟ اشتباه می‌کنید شما. نه، بودید.من فکر نمی‌کنم که آنها رهبری داشته باشند. چه کسی به این گروه دستور داد که حمله کنند به کوی دانشگاه؟کی گفته به کوی حمله کردند؟ هرکه گفته صد در صد اشتباه می‌کند. *****
امیر فرشاد ابراهیمیاما امیرفرشاد ابراهیمی، دبیر سیاسی پیشین گروه انصار حزب الله، یعنی همکار سابق آقای الله کرم، که در این بین به جرگه منتقدان حکومت جمهوری اسلامی پیوسته، برای پرسش های من پاسخ روشنی دارد. او می گوید: «آقای حسین الله کرم که شناخته شده هستند، بعنوان رهبر گروههای حزب الله. باید تاکید کنم گروههای حزب الله نه فقط انصار حزب الله. چون حزب الله شاخه های فراوانی دارد. اما بطور مشخص اگر بخواهیم به حادثه کوی دانشگاه اشاره کنیم، ایشان اگر نگوییم «آمریت» (که من همچنان آمریت ماجرای حمله به کوی دانشگاه را متوجه شخص رهبری می دانم) حداقل آمریت هدایت نیروهای حزب الله را چه به داخل کوی چه مسائلی که بعد از آن اتفاق افتاد، نقش بسیار مهمی می دانم. این حرف من هم نیست، حرف شورای امنیت ملی کشور است که در آن بیانیه معروفش صراحتاً اسم آقای الله کرم را آوردند و اشاره کردند که بخاطر مدیریت نابخردانه ای که داشتند در هدایت نیروهایی که در آن بیانیه بعنوان لباس شخصی معروف شده اند، بعد از آن در یک مسجدی به اسم مسجد سجاد، ستادی راه انداختند و می شود گفت تا روز چهارشنبه هفته بعد که آن راهپیمایی معروف بعد از سخنرانی آقای خامنه ای بوجود آمد، ایشان هدایت داشتند به روی نیروهای قرارگاه ثارالله تهران که در آنزمان ایشان یکی از فرماندهان قرارگاه بودند و نیروهای حزب الله.»یکی از پرسش های کلیدی اینست که اصولاً با توجه به معدود بودن تعداد دانشجویان معترض و محدود بودن گستره اعتراضهای آنها، دست کم در مقایسه با اعتراضهای هفته های اخیر به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، دلیل برخورد شدید حکومت با این گروه چه بود؟احمد باطبی در پاسخ به این پرسش می گوید: «دو جنبه داشت. یکی جنبه تجربه جمهوری اسلامی در برخورد با اعتراض های اجتماعی بود. بهرحال آنها تجربه دهه شصت و فعالیت گروههای مخالف مانند سازمان مجاهدین و گروه های چپ را داشتند و می دانستند اگر اجازه بروز انتقاد را بدهند، قطعاً دامنگیری دارد بصورت حالت توده ای در می آید و به جامعه سرایت می کند. سیاستشان در این سالها همین بود که در نطفه سرکوب کنند. یک جنبه دیگر این بود که جنبش دانشجویی و اساساً قشر دانشجو بعنوان قشری متفاوت با اقشار دیگر جامعه محسوب می شد. قشری است که عموماً وابستگی به جایی ندارد و دیگر اینکه مطالبات روز اجتماع را بیان می کند و می تواند به نوعی هدایت کننده مطالبات اجتماعی باشد. هدایت کننده جریانهای اعتراضی باشد.»
احمد باطبی همراه با سمیه بیناتحمله نیروهای لباش شخصی به کوی دانشگاه از سوی دولت محمد خاتمی و شورای امنیت ملی محکوم شد و از قوه قضائیه خواسته شد که عاملان این حادثه را مجازات کند. حتی رهبر جمهوری اسلامی نیز در این باره موضعگیری کرد و گفت: «این حادثه تلخ قلب مرا جریحه دار کرد. حادثه غیرقابل قبولی در جمهوری اسلامی بود. حمله به منزل و ماوا و مسکن یک جمعی، بخصوص در شب و یا هنگام نماز جماعت، به هیچوجه در نظام اسلامی قابل قبول نیست.» دانشجویان در تظاهرات خود شعارهایی هم عیله رهبر جمهوری اسلامی ایران سر داده بودند. آقای خامنه ای در این باره گفت: «حتی اگر یک چیزی که شما را، خون شما را به جوش می آورد، مثلاً فرض کنید اهانت به رهبری کردند، بازهم باید صبر کنید. سکوت کنید. اگر عکس مرا هم آتش زدند، پاره کردند، باید سکوت کنید. و الا حالا فرض کنیم یک جوانی، یا یک دانشجوی فریب خورده، یک حرفی زده، یک کاری کرده، چه اشکالی دارد، من از او صرفنظر می کنم.»اما در عمل چنین اتفاقی نیافتاد و چند تن از دانشجویان از جمله احمد باطبی، منوچهر و اکبر محمدی به خاطر براه انداختن تظاهرات از سوی دادگاه به اعدام محکوم شدند. که البته این احکام بعداً به حبس های طولانی مدت بدل شد. حتی یکی از دانشجویان، اکبر محمدی بعداً در زندان در گذشت. از سوی دیگر به گفته آگاهان، هیچگاه هیچیک از اعضا و فرماندهان انصار حزب الله که حتی در بیانیه شورای امنیت ملی به نقش شان در حادثه کوی دانشگاه اشاره شده بود، محاکمه نشدند و دادگاه در نهایت بخاطر ماجرای کوی دانشگاه، تنها یک سرباز نیروی انتظامی را بخاطر دزدیدن یک ریش تراش از خوابگاه دانشجیان محکوم کرد.اما دانشجویان بر این باورند که گرچه آنها بهای سنگینی را برای اعتراضات خود پرداختند اما اعتراضات هفته های اخیر به نتیجه اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری اخیر، در اصل ثمره حرکتی است که آنها در ۱۸روز تیر ۱۳۷۸ پایه گذاری کردند.

حمله لباس شخصی ها به خوابگاه دانشگاه امیر کبیر

لباس شخصی‌ها پنج‌شنبه شب به خوابگاه دانشگاه امیرکبیر حمله کرده‌اند. این حمله در دهمین سالگرد حمله نیروهای لباس‌شخصی به کوی دانشگاه تهران صورت گرفته است.

خبرنامه امیرکبیر، پایگاه خبری- تحلیلی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر، گزارش داده است که «نیروهای لباس شخصی مجهز به سلاح‌های سرد و گرم با همراهی موتورسواران سازمان‌دهی شده به برخی از خوابگاه‌های دانشگاه امیرکبیر حمله کردند».این حمله در ساعت ۲۰:۳۰ پنج‌شنبه شب اتفاق افتاده و در جریان آن نیروهای لباس شخصی با ورود به خوابگاه گلشن در خیابان به‌آفرین، تعدادی از دانشجویان و نگهبانان این خوابگاه را مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند.خبرنامه امیرکبیر همچنین گزارش کرده است که هنوز از وضعیت چند تن از دانشجویان خوابگاه گلشن پس از حمله پنج‌شنبه شب اطلاعی در دست نیست.یک شاهد عینی هم در گفت‌وگو با رادیو فردا با تأیید حمله نیروهای لباس شخصی به خوابگاه گلشن از سنگ‌پرانی و پرتاب گاز اشک‌آور توسط این نیروها به داخل محوطه خوابگاه خبر داده است.این شاهد عینی به رادیو فردا گفت که در پی این حمله یکی دو تن از افراد داخل خوابگاه بازداشت شدند که به فاصله چند ساعت، حوالی ساعت سه تا چهار بامداد جمعه این افراد آزاد شده‌اند.این شاهد عینی می‌گوید در حین حمله، لباس شخصی‌ها تهدید کردند که بار دیگر حوالی ساعت ۱۲ نیمه شب به خوابگاه حمله خواهند کر که خوشبختانه چنین حمله‌ای صورت نگرفت.وی با تأکید بر اینکه معلوم نیست پس از این چه اتفاقی خواهد افتاد گفت که روز جمعه آرامش به خوابگاه باز گشته است.با وجود آن که پس از حمله خردادماه لباس‌شخصی‌ها و نیروهای ویژه به کوی دانشگاه تهران، مجلس شورای اسلامی هیئت ویژه‌ای را برای بررسی آن حادثه تشکیل داد و این هیئت ابعاد آن حمله را فراتر از ابعاد حمله سال ۸۷ لباس شخصی‌ها به کوی دانشگاه تهران خواند، باز هم فعالیت این نیروها در هفته‌های اخیر هم‌چنان ادامه یافته است.تصاویر منتشر شده از تجمعات اعتراضی پس از اعلام نتایج انتخابات ۲۲ خرداد بیانگر آن است که نیروهای لباس شخصی نقش ویژه‌ای در به خشونت کشیدن این گونه تجمعات مسالمت‌آمیز و برخورد با معترضان داشته‌اند و هنوز هیچ گروهی مسئولیت اقدامات آنها را بر عهده نگرفته است.«۲۰ نفر با هویت غیرمشخص برای دستگیری فردی غیردانشجو»با وجود این محمد روزبهانی مدیر امور فرهنگی دانشگاه امیرکبیر در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر، ضرب و شتم دانشجویان خوابگاه گلشن را تکذیب کرده است.بر اساس گفته‌های آقای روزبهانی، حوالی ساعت ۱۹:۳۰ پنجشنبه شب یک فرد غیردانشجو وارد خوابگاه گلشن شده و به دنبال آن ۲۰ نفر برای دستگیری این فرد وارد خوابگاه شده‌اند.وی بر «هویت نامشخص» این افراد تأکید کرده و تأیید کرده است که در موقع ورود آنها در ورودی شیشه‌ای خوابگاه شکسته است و این افراد پس از دستگیری فرد مورد نظر و به درخواست انتظامات خوابگاه، محل را ترک کرده‌اند.وی همچنین گفته ‌است که هیچگونه خسارتی به دانشجویان وارد نشده و تعرضی به آنها صورت نگرفته است.گفته‌های آقای روزبهانی در حالی است که بر اساس گزارش خبرنامه امیرکبیر، نیروهای لباس شخصی در حمله به خوابگاه گلشن ضمن استفاده از گاز اشک‌آور، بخش‌هایی از ساختمان و امکانات خوابگاه را تخریب کرده‌اند. سالن مطالعه خوابگاه، حمام، نمازخانه و طبقات مختلف خوابگاه گلشن از جمله مکان‌هایی است که مورد حمله لباس شخصی‌ها قرار گرفته است.همین گزارش اضافه می‌کند که نیروهای لباس شخصی همچنین به همراهی نیروهای نظامی با مراجعه به خوابگاه یاوری دانشگاه امیرکبیر به تهدید دانشجویان پرداخته و اعلام کرده‌اند که «مجدداً به خوابگاه‌ها حمله خواهند کرد».حمله نیروهای لباس شخصی به خوابگاه دانشگاه امیرکبیر در حالی است که نقاط مختلف تهران و برخی از دیگر شهرهای ایران، بعدازظهر پنج‌شنبه ۱۸ تیرماه در دهمین سالگرد حمله به کوی دانشگاه تهران شاهد برپایی تجمعات پراکنده اعتراضی بود.در تهران کانون این تجمعات خیابان انقلاب و بلوار کشاورز گزارش شده و گزارش شاهدان عینی حاکی است که این تجمعات که با شعارهایی علیه «دولت کودتا» همراه بود با دخالت نیروهای ضدشورش، بسیج و لباس شخصی‌ها به خشونت کشیده است.بر اساس این گزارش‌ها نيروهاى ضد شورش، بسيجى و لباس شخصى با حمله به تظاهركنندگان به ضرب و شتم آنها پرداخته و براى جلوگيرى از هر گونه تجمع بزرگ در مقابل دانشگاه تهران و میدان انقلاب اقدام به شليک گاز اشک‌آور کرده‌اند.همین گزارش‌ها حاکی از آن است که نیروی انتظامی نیز با اقدام به تیراندازی هوایی، برخی از معترضان را بازداشت کرده است.حركت‌هاى اعتراضى در ايران پس از اعلام نتایج انتخابات رياست جمهورى دهم که در آن محمود احمدی‌نژاد پیروز انتخابات معرفی شد، آغاز شد و معترضان در این تجمعات خواستار ابطال نتيجه و برگزارى مجدد انتخابات شدند.این حرکت‌ها حتی پس از آن که آيت‌الله على خامنه‌اى، رهبر جمهورى اسلامى، و نيروهاى نظامى به مخالفان هشدار دادند با هر گونه راه‌پيمايى و تجمع به‌شدت برخورد خواهد شد در تهران و برخی از شهرها ادامه داشت.در جریان اعتراض‌های تهران، به گفته منابع رسمی، بیش از دو هزار و ۵۰۰ شهروند معترض بازداشت شدند که دادستانی کل ایران از معرفی ۵۰۰ نفر از آنان به دادگاه خبر داده است. منابع رسمی ایران همچنین کشته شدن ۲۰ نفر را در جریان این اعتراض‌ها تأیید کرده‌اند.